گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنشهای درونی و بیرونی
- سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ
- ۰ نظر
مهارتهای زندگی در جامعه کنونی ما ایرانیان :
« تواناییهایی برای انجام رفتارهای مثبت و ارزشی است تا فرد بتواند استعدادهای خدادادی خویش را متبلور سازد
انواع مهارت در زندگی سالم
انواع مهارتها
الف ـ مهارتهای روانی : کنار آمدن با خود و نیروهای درون ( بدانیم که هستیم؟ چه ارزشهایی داریم ؟ چه میخواهیم و چگونه باید زندگی کنیم ؟
ب ـ مهارتهای اجتماعی : کنار آمدن با دیگران و بهرهوری از نیروهای اجتماعی ( راههای برقراری ارتباط با دیگران ، سود جستن از ساختارهایی مانند وحدت، همدلی و همنشینی، هم آموزی و همزیستی برای پیشبرد اهداف متعالی اجتماعی)
ج ـ مهارتهای اقتصادی : کشف و بهرهوری از استعدادها و تمایلات فردی برای انجام فعالیتهای شغلی در جهت کسب و تأمین منافع اقتصادی.
گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنشهای درونی و بیرونی
خودشناسی و مقابله یا تنشهای درونی و بیرونی
انسانها ویژگیهای مشترکی دارند، مانند، فرا حیوانی بودن برخی از ویژگیها ؛ مثل قدرت انتزاج و استنتاج، جاودانگی طلبی یا غیر اکتسابی بودن بعضی از خصوصیات انسانی؛ مانند زیبایی دوستی، کنجکاوی ، نیاز به غذا و زوال ناپذیری. برخی از ویژگیها ؛ مانند نیاز به خوردن ، استراحت ، کمال جویی و ... که نمونههایی از ویژگیهای مشترک ذاتی بین انسانهاست. کافیست که کمی دقت کنیم و در وجود خودمان به درستی آنها را بشناسیم؛ زیرا اگر آنها را بشناسیم یعنی « خود را شناختیم، خدای خود را بهتر میشناسیم. خودشناسی به اندازه خداشناسی سهل است و اگر خودمان را آن طور که هستیم نشناسیم، زندگیمان در تضاد و کشاکش بیهوده سپری خواهد شد و یافتههایمان از خودمان ، نه بر اساس واقعیت وجودمان بلکه بر اساس ایدهآلها و تلقینات خواهد بود.
اغلب مردم در یکی از دو مسیر زیر، از واقعیت خود منحرف شدهاند که در هر دو حالت نتیجه و پایان کار ، چیزی جز شکست و از خود بیگانگی نخواهد بود.
دسته اول، کسانی هستند که تحت تأثیر تلقینات و خوب و بدهای مستقیم و غیر مستقیم که در سالهای نخستین زندگی، خانواده یا جامعه بر آنها تحمیل کردهاست، شخصیتی ایدهآل برای خود آفریدهاند.
دسته دوم، کسانی هستند که نمیدانند بهترین تواناییشان چیست؟ در وجود خود چه استعدادها و قابلیتها و چه ظرفیتهایی دارند؟ بر حسب تصادف و یا بیشتر تحت تأثیر امکانات و تبلیغات ظاهری محیط، به سویی کشانده میشوند و به طور تصادفی طرحی برای زندگی خویش ترسیم مینمایند. به طور یقین این طرح، مناسب شخصیت و وجود واقعی آنان نخواهد بود و گاه و بیگاه احساس خواهند کرد که چیزی در زندگیشان ناقص است و آن طور که دوست دارند از شوق و شور زیستن برخوردار نیستند، با محیط کارشان، بارندگیشان، با همه چیز و همهکس بیگانهاند و در مجموع در پایان عمر به رغم موفقیتهای ظاهری در زمینههای مختلف، احساس میکنند که خوش نیستند، از زندگی لذت نبردهاند و مثل این که تمام این سالها را زندگی نکردهاند.
برای سالم زیستن و مقابله با احساس بیهودگی و پوچی، چه باید کرد ؟
بایدخودراشناخت وبه این واقعیت پایبندبودکه هرشخصی توانایی هاواستعدادهای خاصی دارد که اگر درمسیر صحیح خویش پرورش یابد وبکارگرفته شوند؛می توانندبه سهم خودباعث پیشرفت واعتلای خودش ودیگران شوند. مهمترین وظیفة ما در زندگی، کشف خود واقعی و سپس شکوفا ساختن آن است.
- ۹۴/۰۵/۱۳