باغبانی فرهنگ

کمیته فرهنگی اجتماعی ستاد ساماندهی حاشیه شهر مشهد

باغبانی فرهنگ

کمیته فرهنگی اجتماعی ستاد ساماندهی حاشیه شهر مشهد

در مقوله فرهنگ رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام نهال می کارد، به هنگام آبیاری می کند، به هنگام هرس می کند، به هنگام سمپاشی می کند و به هنگام میوه چینی می کند.
باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد یعنی مسولانه و با دقت آن را دنبال کرد. مقام معظم رهبری

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

گفتار پنجم : افسردگی ، علل و علایم و راههای مقابله


افسردگی چیست؟ علل و علایم و راههای مقابله با آن:

 

اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به کار می‌رود

انواع بیماری افسردگی

1ـ افسردگی شیدایی و یا اختلال دو قطبی : در این نوع افسردگی افراد گاهی افسردگی خود را به خوشحالی شدید و کژکاری رفتاری، موسوم به مانی نشان می‌دهند.

2ـ افسردگی ادواری خویی : نوعی افسردگی دو قطبی خفیف؛ اما طولانی مدت‌تر از افسردگی دو قطبی است.

3ـ افسرده خوی یا روان رنجوری افسردگی : نوعی افسردگی جزیی است که آن را اختلال افسردگی خفیف نیز می‌نامند..

4ـ افسردگی پس زایمانی : یک نوع بیماری افسردگی است که در زایمان‌های اولف در حدود یک هفته تا شش ماه پس از زایمان، روی می‌دهد.

5ـ افسردگی یک قطبی : رایج‌ترین نوع افسردگی است و با غمگینی بسیار شدید ، احساس گناه، بی‌خوابی، فقدان تمرکز و .. مشخص می‌شود.

نشانه‌های افسردگی :

1ـ دل سردی و ناامیدی : کسانی که بیماری افسردگی دارند، دلسردی و نومیدی شدید وجود آنان را احاطه می‌کند.

2ـ مختل شدن فکر : بیماری افسردگی به راحتی از میان نمی‌رود و می‌تواند به طور جدی فکر و رفتار بیمار را مختل کند.

3ـ داشتن افکار خودکشی : افکار خودکشی جزء جدایی ناپذیر این بیماری است.

4ـ تحریف خود ، دیگران و دنیا و مختل شدن قضاوت ، که سبب رفتارهای نامعقول می‌شود، مثل؛ احساس پوچی ـ بی‌ارزشی ـ درماندگی ـ احساس گناه

5ـ عدم لذت بردن از فعالیت‌هایی که قبلاً شخص از انجام آنها لذت می‌برده است.

6ـ بی‌خوابی، فراموش‌کاری ، ناتوانی در تمرکز ، بی‌اشتهایی غیر عادی

7ـ آشفتگی خلقی : مثل احساس گناه شدید، تغییرات رفتاری، انزوا طلبی شدید، عصبانیت.

8ـ احساس مستمر غم و اضطراب و اشتغال ذهنی درباره مرگ یا خودکشی

9ـ ناتوانی در یادآوری مسایل و یا تصمیم‌گیری. هم چنین از دست دادن انرژی و احساس خستگی مفرط و مداوم.

10 ـ زودرنجی و شکننده بودن و زود از پا درآمدن.

11ـ افراد افسرده موفقیت‌های خود را به شانس نسبت می‌دهند و از آنها زیاد خوشحال نمی‌شوند.

12ـ میل جنسی این افراد کاهش می‌یابد و علاقه به حفظ بهداشت شخصی ندارند.

علت‌های افسردگی اشخاص :

1ـ رویدادهای سخت و ناخوشایند؛ مثل مرگ والدین ، دوران ناشادی کودکی ، جدا شدن والدین از هم، بحران خانوادگی و شکست‌های پی در پی اجتماعی

2ـ فعالیت نابهنجار در شیمی مغز یا نوسان در ترشح هورمون‌های بدن؛ مثل هورمون‌های غدد فوق کلیوی

3ـ وراثت (ژنتیک)

4ـ بهم خوردن ساعت زیستی بدن ( مکانیزم زمان‌بندی بدن در خوردن و خوابیدن)

5ـ خشم سرکوب شده

6ـ عوامل محیطی، مثل موقعیت‌های هیجان‌زا ، کمبود محبت پدر یا مادر، ناامنی شغلی

7ـ سوء مصرف مواد مخدر و یا استفاده از الکل

8ـ بیماری‌های عفونی که برخی مواقع با تهوع ، تب ، درد مفاصل ، زرد شدن پوست ، سرفه های شدید مکرر، سردرد و کبودی لب‌ها مشخص می‌شوند.

9ـ کمبود برخی ویتامین‌ها مثل ویتامین 6 B (pyridoxing) یا ویتامین 1B (thiamin)

10ـ مسمومیت بر اثر سرب، منگنز ، جیوه ماده‌ای که در ساخت انواع حشره‌کش‌ها به کار می‌رود و یا آلودگی‌های آب و هوا یا صوتی محیط

11ـ مصرف بعضی از داروها مثل رزپین ، متیل دوپا ، پروپرانولول ، فنوباربیتال.

12ـ تضاد فکری و بینشی در مسایل عقیدتی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی با والدین و یا دوستان و همکاران.

13ـ تغذیه ناکافی یا ناسالم

راه‌های مقابله با افسردگی :

1ـ دارو درمانی : به وسیله پزشک متخصص ( البته توصیه می‌شود شناخت درمانی را با دارو درمانی تلفیق کنید، چون نتیجه بهتری دارد.

2ـ روان درمانی : با کمک روان‌شناسی . با استفاده از ( تلقین مثبت، آموزش مهارت‌های اجتماعی، استفاده از ورزش و آرمیدگی ، گوش دادن به موسیقی آرام، دید و بازدید رفتن ، انجام کارهای دستی و ... )

3ـ ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی : این نوع درمان معمولاً برای بیماران افسردة شدید به وسیله پزشک به کار گرفته می‌شود.

4ـ خانواده درمانی : به این صورت که به اعضای خانواده آموزش داده می‌شود که چگونه با هم رابطه برقرار کنند و چگونه به نیازها و حقوق یکدیگر توجه نموده و یکدیگر را تقویت عاطفی کنند.

5ـ مذهب درمانی : یعنی تقویت ایمان و فعالیت مذهبی فرد و توجه دادن او به خدا و قرآن و ادعیه که بداند همه عوامل در اختیار ما نیست.

پیامدهای افسردگی :

افسردگی بر توانایی فرد در زمینه‌های مختلف از جمله، تفکر منطقی، احساس مثبت، ادراک درست، فهم مناسب امور زندگی اثرات مخربی دارد. افسردگی موجب می‌شود انسان احساس کند از توانایی هر کاری و یا تصمیم‌گیری و انتخاب عاجز است.

گفتار چهارم : کم‌رویی و مقایسه با آن


کمرویی و راه حل مقابله با آن

تعریف : کمرویی یعنی دستپاچه شدن در مقابل افراد و احساس ناراحتی‌کردن در حضور دیگران.

 

نشانه‌های کم‌رویی:

در رفتار افراد کم‌رو علایم زیر مشاهده می‌شود:

1ـ ناراحتی جسمی: معده درد ، تپش قلب، تعرق ، سرخ شدن هنگام برخورد با شخص غریبه یا انجام کاری در حضور دیگران

2ـ خودآگاهی : افکار خود تحقیرکننده، نگرانی درباره ارزیابی منفی دیگران از خود. خود کم بینی و به کارهای خود اعتماد نداشتن.

3ـ مهارت اجتماعی ضعیف : بازداری اجتماعی ، دست و پا چلفتی ، گریز از جمع

4ـ فرد کم رو با صدای آرام صحبت می‌کند و هنگام صحبت کردن عق کردن و تغییر چهره می‌دهد.

5ت بیشتر اوقات آرام و ساکت می‌نشیند و اگر با چیزی نظر مخالف داشته باشد جرأت اظهارنظر ندارد.

6ـ در مقابل مشکلات عقب‌نشینی می‌کند و تصمیم‌گیری برایش خیلی مشکل است.

7ـ دوستان کمی دارد و از تماس با مردم حتی‌الامکان اجتناب می‌کند و یا به تک دوست خود وابسته است.

8ـ برای اثبات عقیده‌اش ( حتی به حق) پافشاری نمی‌کند.

9ـ گوشه‌گیر است و بدین‌وسیله قصد جلب حمایت دیگران را دارد و بیشتر تنهایی را ترجیح می‌دهد.

10ـ احساس بی کفایتی کرده و پیشقدم برای کاری نمی‌شود.

11ـ گاهی از شدت خجالت، ناخن خود را می‌جود.

علت پیدایش اختلال کم‌رویی

1ـ وراثت

2ـ یادگیری از بزرگ‌ترها ، به خصوص والدین

3ـ انتقاد زیاد از کودک و کاهش جرأت ورزی او

4ـ کمال‌طلبی والدین، ممکن است از کودک توقع بیش از توان داشته باشند. در نتیجه او شکست بخورد و شکست‌های مکرر موجب احساس حقارت او شود.

5ـ ممکن است در داخل خانواده همواره بر انجام کارهای خوب، پیروزی و برتری تأکید شده‌باشد.

6ـ ممکن است فرد در کودکی از محبت والدین محروم شده‌باشد.

راه‌های عمومی مقابله با کم‌رویی

1ـ از پرداختن به این فکر که آیا دیگران من را تحسین یا تأیید خواهند کرد، دوری کنید و به جای آن فکرتان را به افرادی که با آنها ارتباط دارید متمرکز کنید و از خود بپرسید که برای کمک به احساس راحتی و آرامش آنها چه کاری می‌توانید انجام دهید.

2ـ سعی کنید حالت‌های اضطراب و تشویق و خود تردیدی را در وجود خود بشناسید و از آنها به عنوان نشانه‌هایی برای خود آرام‌سازی استفاده کنید.

3ـ دیگران را هم مثل خود پندارید : بسیاری از افراد حتی شخصیت‌های معروف سینما و تلویزیون، ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی احساس خجالت و ناراحتی نمایند.

4ـ یاد بگیرید که عمل‌گرا باشید، شما می‌توانید با اجرای نقش در موقعیت اجتماعی خاص، همانند بازیگری که نقش خود را بازی می‌کند، مهارت‌های اجتماعی جدیدی را بیاموزید و احساس اطمینان و اعتماد بیشتری کسب نمایید.

5ـ از موقعیت‌های کوچک و راحت شروع کرده و به تدریج خود را در شرایط دشوارتری قرار دهید.  

6ـ از ملاقات با افراد جدید هراس نداشته باشید.

راههای مقابله با کم‌رویی از طریق گفتگو

اول داشتن انتظارات واقع بینانه مهم است.

راه‌حل دوم برای بهبود بخشیدن مهارت‌های مکالمه‌ای خود، آشنایی با ویژگی‌های مکالمه مطلوب است

ـ راه حل سوم برای افرادی که در انجام گفت و گو مشکل دارند، تمرین حرف زدن با دیگران است.

راههای تمرین مهارت حرف زدن:

زیر راه‌هایی در مورد تمرین مهارت‌های حرف‌زدن ارایه می‌شود.

1ـ استفاده از تلفن

2ـ سلام گفتن

3ـ سوال کردن

4ـ در میان گذاشتن تجارب مشترک

5ـ مبادله اطلاعات

نتیجه‌گیری

بطور خلاصه برای مقابله با کم رویی اقدامات زیر را انجام دهید :

1ـ فرد کم‌رو را مورد توجه قرار دهید و با او در زمینه رفتارش گفت‌و گو کنید.

2ـ همواره رفتار مثبت فرد را تشویق کنید و کمک نمایید تا توانایی‌هایش را کشف کند.

3ـ اگر داوطلب انجام کاری شد بلافاصله بپذیرد و مسئولیت را به او واگذار کنید.

4ـ با فرد کم‌رو در امور مختلف مشورت کنید و سعی کنید هم مشارکت خواه باشد و هم مشارکت‌جو.

5ـ در جمع خانواده بخواهید با صدای بلند داستان بخواند، شعر بخواند و یا صحبت کند.

6ـ اگر در کار شکست خورد به هیچ وجه بلافاصله توبیخ و سرزنش نکنید، بلکه پس از گذشت مدتی برای موفقیت آتی، راهنمایی‌اش نمایید.

تعریف افسردگی : (Depressive) افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته می‌شود.

گفتار سوم : تنهایی و مقابله با آن


تنهایی چیست؟

1ـ تنهایی تجربه‌ای است که بیشتر ما با آن آشنا هستیم و برای بسیاری از افراد تجربه‌ای دردناک است.

پژوهشگران دو نوع تنهایی را مشخص کرده‌اند : تنهایی اجتماعی و تنهایی عاطفی. . تنهایی تجربه‌ای ذهنی است، چرا که متأثر از ارزیابی‌هایی است که وقتی انتظارات ما از روابط اجتماعی‌مان برآورده نمی‌شود

احساس‌های بازر تنهایی

1ـ تمرکز توأم با تعارض و کشمکش بر خویشتن : با احساس اعتماد به نفس کم ، اضطراب ، گناه و بیگانگی مشخص می‌شود. در این هنگام خود را مقصر می‌دانند.

2ـ تمرکزی توأم با بی‌تفاوتی بر خویشتن : با احساس افسردگی ، بی‌حوصلگی و تشویش مشخص می‌شود و فرد سعی می‌کند خود را به طور ارادی از معرکه دور سازد.

3ـ تمرکزی توأم با تعارض و کشمکش بر دیگران : با احساس خشم، طرد شدگی و سوءتفاهم مشخص می‌شود. در این حالت دیگران را در بروز این رفتار مقصر می‌داند.

4ـ تمرکزی توأم با بی‌تفاوتی بر دیگران : با احساسات انزوا و بیگانگی اجتماعی مشخص می شود و فرد سعی می‌کند به طور ارادی نسبت به دیگران و حالت به وجود آمده بی‌اعتنایی کند. تنهایی تجربه‌ای ذهنی است، چرا که متأثر از ارزیابی‌هایی است که وقتی انتظارات ما از روابط اجتماعی‌مان برآورده نمی‌شود

تنهایی بر اساس دو عامل طبقه‌بندی می‌شود:

تنهایی بر اساس دو عامل طبقه‌بندی شده‌است. اول، سوال می‌کنیم که آیا تنهایی ما به دلیل اعمال و رفتارهایمان است ( علت شخصی) یا این که ناشی از شرایط زندگی است؟ (علت بیرونی). دوم بررسی می‌کنیم که آیا می‌توانیم برای تغییر علت تنهایی خویش کاری انجام دهیم یا نه.

وقتی از تنها بودن ناراضی هستید باید به سه موضوع توجه کنید:

اول، بهتر است یک نگاه جدی به مهارت‌های مقابله‌ای خودتان بیاندازید. دوم، سعی کنید بر کم‌رویی خود غلبه کنید و با دیگران تماس برقرار کنید. سوم ، قدرت تحمل خودتان را در مقابل تنهایی بالا ببرید.

ویژگی‌های افراد تنها

1ـ افراد تنها اغلب در مهارت‌های اجتماعی نقص دارند.

2ـ افراد تنها اغلب در مهارت ارتباطی هم ضعیف هستند.

3ـ افراد تنها به روابط بین فردی اعتماد زیادی ندارند.

 افراد تنها به روش‌های زیر به خودشان صدمه می‌زنند:

1ـ آنها به افکار منفی و خود تردیدی‌ها اجازه می‌دهند تا حواسشان را از پاسخ‌دهی به تعاملات اجتماعی منحرف سازد.

2ـ از خودگویی‌های مثبت استفاده موثر و مفید نمی‌کنند.

3ـ رفتارهای غیرکلامی‌شان بین آنها و دیگران فاصله می‌اندازد.

4ـ درباره نقاط ضعف خود اغراق می‌کنند و به نقاط قوت خود کم بها می‌دهند.

5ـ به عوامل بیرونی اجازه می‌دهند تا زندگی آنها را تحت تأثیر قرار بدهد.

6ـ به علت این که از مهارت‌های اجتماعی مناسب استفاده نمی‌کنند، در تعاملات اجتماعی مضطرب، دست و پا چلفتی و بازداری شده به نظر می‌رسند.

مقایسه افراد تنها با افراد اجتماعی

افرادی که از داشتن ابتکار عمل در تعاملات اجتماعی اجتناب می‌کنند ( اجتناب کننده ها) از نظر ادراکات ، خودگویی‌ها ، اعمال و کنترل درونی ، با افرادی که حاضرند خود را به راحتی به خطر بیاندازند ( مبتکران) فرق دارند

آنها میل دارند تعاملات اجتماعی را تنش‌زا تفسیر کنند و به آینده امیدوارانه نگاه نمی‌کنند. آنها ذهنشان را مشغول افکار منفی نمی‌کنند و اجازه نمی‌دهند مسایل، آنها را مغلوب کند.. آنها فکر می‌کنند دیگران خوشایندتر از آنها هستند و خودشان را به خاطر داشتن تعاملات اجتماعی ناموفق، سرزنش می‌کنند.  آنها دنبال چالش‌های جدیدی هستند و در ضمن قوت و ضعف‌های خود را می‌پذیرند.

راهکارهایی برای گریز از تنهایی

1ـ توجه کردن به گفته‌های فرد مقابل.

2ـ ترغیب و تشویق فرد مقابل به ابراز عقاید خود.

3ـ مکث کردن در پایان صحبت خود و ایجاد تعادل بین ابزار علاقه به صحبت‌های فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود.

4ـ داشتن ظاهری آراسته.

5ـ برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی

6ـ برقراری ارتباط بی‌واسطه

7ـ استفاده از زبان بی‌واسطه‌: یک شیوه ارتباط شخصی و مستقیم با دیگران است.

ملزومات پاسخ‌دهی

1ـ انگیزش : به جای این که فقط نظرهای خود را بیان کنید باید مایل به شنیدن صحبت‌های دیگران نیز باشید.

2ـ توجه : به دقت به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. ببینید فرد مقابل میل دارد به کدام موضوع‌ها و مسایل و احساسات او واکنش نشان داده شود؟

3ـ همدلی : شخص دیگر چه احساسی دارد؟ اگر مطمئن نیستید باید سوال کنید.

4ـ مهارت : باید آنقدر مهارت‌های اجتماعی را تمرین کنید تا بتوانید به شیوه مناسبی واکنش نشان دهید.

5ـ ابتکار عمل : برای پاسخ دهد بودن باید در تعاملات اجتماعی خود ابتکار عمل داشته باشید

گفتاردوم: غم و مقابله با آن


غم ومقابله باآن:

کلمه غم، متضاد کلمه شاد، و غمگینی ضد شادی است. غم همانند بقیة هیجانات انسان یک امر طبیعی است. غمگینی حالتی است که به خاطر وجود هیجان غم، در جسم به عنوان معلول آن ظاهر می‌شود. در فرهنگ عامه، غم را مترادف با غصه و اندوه به کار می‌برند

تفاوت غمگینی با افسردگی

غمگینی یک حالت رفتاری موقتی و طبیعی است که بنا به عللی بر وجود شخص عارض می‌شود و او را برای چند دقیقه یا ساعتی به عالم خود « درون» فرو می‌برد.

افسردگی، خلق و خوی فرد را آشفته می‌سازد و بدبینی و بی‌انگیزگی و ناامیدی نسبت به زندگی آینده را به ارمغان می‌آورد و یکی از علت‌های مهم آن افزایش و کاهش مواد شیمیایی خاصی به نام « توروترانستیر» در سیستم اعصاب و به خصوص در مغز است. این حالت دوم و بقایش در وجود فرد، بسیار طولانی‌ مدت‌تر از غمگینی است.

علت‌های غمگینی

1ـ جدا شدن فرزند از والدین و یا دو دوست از همدیگر

2ـ ناآشنایی به مسیر، آداب و رسوم ، زبان و نوع رفتار مردم جایی که قصد مسافرت به آنجا را داریم.

3ـ عصبانیت و یا ناراحتی والدین با فرزندان و یا همسران با یکدیگر و یا دو دوست

4ـ کاهش درآمد شخص و یا کمبود امنیت شغلی

5ـ مردودی و یا تجدیدی در امتحانات تحصیلی

6ـ نسبت به خواسته‌ای پاسخ مناسب یا مثبت نگرفتن از کسی که انتظار داشتیم.

7ـ مرگ دوستی، عزیزی و یا ملاحظه حیوانی که به علتی در کنار راه شما مرده‌است.

8ـ دیدن مردمی که از فقر ، در رنج و مصیبت هستند، لباس مناسبی به تن ندارند، خوراک لازم را نمی‌توانند تهیه کنند و ...

.

راه‌های مقابله با غمگینی

1ـ توسل به اندیشه عقلانی به جای احساسی

2ـ واقع نگری و پرهیز از افراط در بروز عواطف

3ـ توجه به ریشه‌ها و علت‌های غمگینی و یافتن راه حل مناسب برای آنها

4ـ تغییر تصورات و تفکرات ذهنی خود از موضوعی به موضوع دیگر

5ـ مشغول شدن به مطالعه قرآن و سایر مطالب مورد علاقه خود

6ـ پرهیز از نگاه به گذشته و افسوس خوردن به آن و یا نگاه به آیندة خیلی دور و نامعلوم. به عبارتی زندگی کردن در « حال» ولی با امید آینده.

7ـ پذیرفتن بعضی از ضعف‌های خود و کنار آمدن با آنها بر اساس توکل به خداوند ، با این نگرش که هر کس دیگری ممکن است دارای چنین مشکلی باشد که شما هستید.

 عواقب غمگینی

غمگینی می‌تواند زمینه‌ای مساعد برای رشد افکار وسواسی و اضطراب و افسردگی باشد. می‌تواند منجر به عواقب زیر باشد:

الف ـ ضعف اعتماد به نفس و خودباوری

ب ـ بروز بیماری‌های مختلف جسمی و روحی

پ ـ بروز اختلاف با اعضای خانواده و یا دوستان و همکاران

ت ـ تحمیل هزینه‌های سنگین به علت از دست دادن کنترل رفتار و بروز ناسازگاری‌ با مردم که ممکن است در پی آن نزاع و کتک کاری و اهانت وجود داشته باشد.

گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنش‌های درونی و بیرونی


مهارت‌های زندگی در جامعه کنونی ما ایرانیان :

« توانایی‌هایی برای انجام رفتارهای مثبت و ارزشی است تا فرد بتواند استعدادهای خدادادی خویش را متبلور سازد

انواع مهارت در زندگی سالم

انواع مهارت‌ها

الف ـ مهارت‌های روانی : کنار آمدن با خود و نیروهای درون ( بدانیم که هستیم؟ چه ارزش‌هایی داریم ؟ چه می‌خواهیم و چگونه باید زندگی کنیم ؟

ب ـ مهارت‌های اجتماعی : کنار آمدن با دیگران و بهره‌وری از نیروهای اجتماعی ( راه‌های برقراری ارتباط با دیگران ، سود جستن از ساختارهایی مانند وحدت، همدلی و همنشینی، هم آموزی و همزیستی برای پیشبرد اهداف متعالی اجتماعی)

ج ـ مهارت‌های اقتصادی : کشف و بهره‌وری از استعدادها و تمایلات فردی برای انجام فعالیت‌های شغلی در جهت کسب و تأمین منافع اقتصادی.

گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنش‌های درونی و بیرونی

خودشناسی و مقابله یا تنشهای درونی و بیرونی

انسان‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند، مانند، فرا حیوانی بودن برخی از ویژگی‌ها ؛ مثل قدرت انتزاج و استنتاج، جاودانگی طلبی یا غیر اکتسابی بودن بعضی از خصوصیات انسانی؛ مانند زیبایی دوستی، کنجکاوی ، نیاز به غذا و زوال ناپذیری. برخی از ویژگی‌ها ؛ مانند نیاز به خوردن ، استراحت ، کمال جویی و ... که نمونه‌هایی از ویژگی‌های مشترک ذاتی بین انسان‌هاست. کافیست که کمی دقت کنیم و در وجود خودمان به درستی آنها را بشناسیم؛ زیرا اگر آنها را بشناسیم یعنی « خود را شناختیم، خدای خود را بهتر می‌شناسیم. خودشناسی به اندازه خداشناسی سهل است و اگر خودمان را آن طور که هستیم نشناسیم، زندگی‌مان در تضاد و کشاکش بیهوده سپری خواهد شد و یافته‌هایمان از خودمان ، نه بر اساس واقعیت وجودمان بلکه بر اساس ایده‌آل‌ها و تلقینات خواهد بود.

اغلب مردم در یکی از دو مسیر زیر، از واقعیت خود منحرف شده‌اند که در هر دو حالت نتیجه و پایان کار ، چیزی جز شکست و از خود بیگانگی نخواهد بود.

دسته اول، کسانی هستند که تحت تأثیر تلقینات و خوب و بدهای مستقیم و غیر مستقیم که در سال‌های نخستین زندگی، خانواده یا جامعه بر آنها تحمیل کرده‌است، شخصیتی ایده‌آل برای خود آفریده‌اند.

دسته دوم، کسانی هستند که نمی‌دانند بهترین توانایی‌شان چیست؟ در وجود خود چه استعدادها و قابلیت‌ها و چه ظرفیت‌هایی دارند؟ بر حسب تصادف و یا بیشتر تحت تأثیر امکانات و تبلیغات ظاهری محیط، به سویی کشانده می‌شوند و به طور تصادفی طرحی برای زندگی خویش ترسیم می‌نمایند. به طور یقین این طرح، مناسب شخصیت و وجود واقعی آنان نخواهد بود و گاه و بی‌گاه احساس خواهند کرد که چیزی در زندگیشان ناقص است و آن طور که دوست دارند از شوق و شور زیستن برخوردار نیستند، با محیط کارشان، بارندگی‌شان، با همه چیز و همه‌کس بیگانه‌اند و در مجموع در پایان عمر به رغم موفقیت‌های ظاهری در زمینه‌های مختلف، احساس می‌کنند که خوش نیستند، از زندگی لذت نبرده‌اند و مثل این که تمام این سال‌ها را زندگی نکرده‌اند.

برای سالم زیستن و مقابله با احساس بیهودگی و پوچی، چه باید کرد ؟

بایدخودراشناخت وبه این واقعیت پایبندبودکه هرشخصی توانایی هاواستعدادهای خاصی دارد که اگر درمسیر صحیح خویش پرورش یابد وبکارگرفته شوند؛می توانندبه سهم  خودباعث پیشرفت واعتلای خودش ودیگران شوند. مهم‌ترین وظیفة ما در زندگی، کشف خود واقعی و سپس شکوفا ساختن آن است.