باغبانی فرهنگ

کمیته فرهنگی اجتماعی ستاد ساماندهی حاشیه شهر مشهد

باغبانی فرهنگ

کمیته فرهنگی اجتماعی ستاد ساماندهی حاشیه شهر مشهد

در مقوله فرهنگ رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام نهال می کارد، به هنگام آبیاری می کند، به هنگام هرس می کند، به هنگام سمپاشی می کند و به هنگام میوه چینی می کند.
باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد یعنی مسولانه و با دقت آن را دنبال کرد. مقام معظم رهبری

۱۴ مطلب با موضوع «مهارت ها و سبک زندگی» ثبت شده است

گفتار نهم : استرس بیماری قرن و مقابله با آن

گفتار نهم : استرس بیماری قرن و مقابله با آن

استرس چیست ؟

کلمه STRESS از ریشه لاتین STRINGI به معنی محکم فشردن مشتق شده است.

. از یک دیدگاه مثبت، استرس یک منبع انگیزه و یک جزء لازم برای بقا و زندگی است؛ اما مسلما به صورت طولانی مدت و بیش از اندازه، زیان آور خواهد بود و اگر به وسیله دوره های تمدد اعصاب و استراحت تخفیف نیابد تهدید کننده سلامتی است. به طور کلی استرس از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

فشار روانی یا استرس، واکنش جسمانی و روانی در برابر محرک ها یا خواست هاست و برای هر کس چیزی یا حالتی خاص استرس ایجاد می کند.

نشانه های استرس:

1- علایم فیزیکی: تپش قلب- نفس نفس زدن- انقباض و سفتی قفسه سینه- سردرد ( که معمولا سردرد ناشی از هیجان نامیده می شود) عرق کردن مفرط ( عرق سرد)- بی حسی و کرختی دست ها و پاها- خشک شدن دهان- سوء هاضمه- احساس تهوع- افزایش حرکات روده ها (اسهال عصبی) کشیدگی و انقباض ماهیچه ها، از علایم فیزیکی هستند.

2- علایم روان شناختی: ناتوانی در تصمیم گیری- ضعف تمرکز حواس- ضعف حافظه که نتیجه کم توجهی و پریشانی حواست است.

دیدن خواب بد و کابوس- افکار منفی از علایم روان شناختی هستند.

3- علایم هیجانی: زود رنجی- یاس و واهمه- بدگمانی- کاهش عزت نفس- کاهش اعتماد به نفس- احساس ناامیدی و ناتوانی- افسردگی که علامت رایج دوره های طولانی مدت استرس از بعد هیجانی هستند.

4- علیم رفتاری: کاهش اشتها که باعث کاهش وزن می شود کاهش مراقبت بدن از خود کاهش فعالیت های اجتماعی- رانندگی بدون توجه و افزایش تصادفات- استفاده افراطی از موادی چون سیگار، الکل و یا مواد مخدر در افرادی که با این مواد معتاد هستند. از تشابه های رفتاری می باشند.

علتهای استرس

بروز استرس stress دلایل گوناگونی دارد: نظیر از دست دادن شغل، شکست در عشق و زناشویی، از دست دادن فرزند و مسایل سیاسی و عاطفی و اقتصادی.

روش های مقابله با استرس:

1- روش های کوتاه مدت مقابله: مانند لذت بردن از طبیعت به وسیله حواس، تفریح، گردش، راه رفتن، بازی های مختلف سرگرم کننده.

2- روش های دراز مدت : این روش ها برای ارضاء از آینده طرح ریزی می شوند، این روش ها در اصل روش های اجتماعی هستند.

3- روش های غاییک

سلیه معتقد است که روش غایی بر اساس ساخت وجود انسان تعیین می شود. در این روش باید بین سه روش تعادل برقرار شود و برای اینکه فرد بتواند به حد نصاب ارزش وجودی خود برسد و آن را شکوفا سازد، ‌لازم است که در ابتدا سطح مطلوب استرس را در خود بشناسد، سپس از انرژی ذخیره شده خود و آنگاه خوشایندهای اجتماعی، برای سازگاری بنحو مطلوب و سودمند، استفاده کند و چنان که شاعر گفته استرس را بر خود ره ندهد.

توصیه‌هایی برای مقابله یا درمان استرس :

1-   واقع بین باشید: باید به یاد داشته باشیم که هیچ کس کامل نیست و هر کس محدودیت های خود را دارد. مهم این است که نقاط ضعف و قوت خود را بدانیم در این صورت انتظارات ما از خودمان واقع بینانه خواهد بود. وقتی توقعات فرد فراتر از توانایی هایش باشد با شکست مواجه خواهد شد.

2ـ برای وقت خود برنامه‌ریزی کرده و کارهای خود را اولویت‌بندی کنید

.

روش‌های مقابله با استرس :

1ـ روش‌های کوتاه مدت مقابله : ماند لذت بردن از طبیعت به وسیله حواس، تفریح ، گردش ، راه رفتن، بازی‌های مختلف سرگرم‌کننده. فعالیت‌های خلاقه، مانند نقاشی، استنشاق هوای آزاد، لذت بردن از دیدن دیگران یا از مشاهده خوشحالی آنان و  غیره ... در این نوع فعالیت‌ها کار و پاداش تقریباً در یک زمان انجام می‌شود.

2ـ روش‌های دراز مدت : این روش‌ها برای ارضاء از آینده طرح‌ریزی می‌شوند، این روش‌ها در اصل روش‌های اجتماعی هستند. مثلاً بعضی از مردم در جمع‌آوری ثروت و قدرت و برخی هم در اندوخته‌های مذهبی می‌دانند. بعضی دیگر از آینده قطع امید می‌کنند و با روش‌های ولگردی، مسافرت دایم، کار زیاد و یا متوسل شدن به مواد مخدر و مشروبات الکی از استرس پیش‌گیری می‌کنند.

3ـ روش غایی : سلیه معتقد است که روش غایی بر اساس ساخت وجود انسان تعیین می‌شود. در این روش باید بین سه روش تعادل برقرار شود و برای آنکه فرد بتواند به حد نصاب ارزش وجودی خود برسد و آن را شکوفا سازد، لازم است که در ابتدا سطح مطلوب استرس را در خود بشناسد، سپس از انرژی ذخیره شده خود و آنگاه خوشایند‌های اجتماعی، برای سازگاری بنحو مطلوب و سودمند، استفاده کند و چنان که شاعر گفته استرس را بر خود ره ندهد.

توصیه هایی برای مقابله یا درمان استرس

1ـ واقع‌بین باشید.

2ـ برای وقت خود برنامه‌ریزی کرده و کارهای خود را اولویت‌بندی کنید

3ـ تغییرات زندگی‌تان را محدود کنید

4ـ از حمایت دیگران استفاده کنید  

5ـ زمان‌هایی برای استراحت به خود ایجاد کنید .

.

6ـ به طور مرتب ورزش کنید .

7ـ هیجانات عاطفی خود را از بین ببرید

8ـ میز کار خود را تمیز کنید

9ـ وقتی را به خانواده خود اختصاص دهید .

پی‌آمد استرس:

به تدریج فرد را در معرض بیماری زودرس و پژمردگی و مرگ قرار می‌دهد. نگرانی و استرس، آدرنالین خون را افزایش می‌دهد که باعث اختلال در حرکات منظم قلب می‌شود و تنفس را دچار مشکل می‌سازد. استرس باعث سردرد، خستگی مفرط عضلات، بی‌حوصلگی و از دست دادن میل و رغبت به زندگی می‌شود. هم‌چنین کاهی این عوامل موجب کم‌شدن اشتهاء حواس‌پرتی و بی‌خوابی و یا بدخوابی می‌شود. و به طورکل، استرس زندگی طبیعی را مختل کرده و موجب قطع رابطه انسان با دیگران می‌شود

گفتار هشتم : اختلال لجبازی و مقابله با آن


لج‌بازی چیست؟

لج بازی حالتی است که فرد یا عمداً خود را به نشنیدن سخنان دیگران می زند و یا این که سعی می کند به خواسته های خود عمل کرده و به تذکرات دیگران بی اعتنایی کند.

این قبیل افراد به هیچ صراطی مستقیم نیستند و سخن کسی را نمی پذیرد چون در جهل مرکب غوطه ورند. معمولا در زندگی موفق نبوده و به هدف و مقصود نمی رسند. دوستان خود را از دست می دهند و دلسوزان و ناصحان و خیر خواهان جامعه هم زغبتی به نصیحت و راهنمایی آنها ندارند؛ زیرا همانگونه که حضرت علی (ع) فرموده است: لجبازی، رای و نظر را تباه می سازد « اللّجاج یفسد الرای»:

اللّجاج بذر الشر[1] ، لجاجت، بذر شرارت است. اللّجاجُ عُنوانُ العَطَب.[2] لجاجت، آغاز زمین خوردن و هلاکت است و اللّجوجُ لارأی لَهُ.[3] رأی آدم لجباز ارزشی ندارد.

و خیرُ الاَخلاقِ اَبهَدُها عَنِ اللجاج.[4] بهترین خلق و خوی آن است که از لجاجت دورتر باشد.

نشانه های لج بازی:

1- فرد لج باز با کوچک ترین مخالفتی با خواسته هایش، بشدت ناراحت می شود و شروع به ناسزاگویی می کند. یعنی تحمل راهنمایی و نصیحت دیگران را ندارد.

2- کودک غالبا با افراد بزرگ تر، جر و بحث می کند و یا به طور مداوم سر به سر بچه های دیگر گذاشته و آنها را عصبانی می کند.

3- فرد لجباز غالبا برای اشتباه خود دیگران را سرزنش می کند یا مقصر می داند ( دلیل تراشی ابزار دفاعی اوست).

4- فرد لج باز کوچک ترین مقررات را زیر پا گذاشته و در مقابل آن بی اعتنایی می کند.

5- شخص لج باز بسیار زود رنج بوده و از اطرافیان توقع بیش از حد دارد. علی رغم این که خود را متعهد به انجام سخن دیگران نمی داند.

6- فرد لج باز بیشتر مواقع تنها بوده و نمی تواند ارتباط اجتماعی مناسبی برقرار کند.

7- فرد لج باز دارای خلقی افسرده و مضطرب بوده و افکاری پریشان دارد.

علت های لجبازی

الف) علل خانوادگی:

1- وجود اختلال لج بازی در افراد خانواده، منجر به یادگیری فرد می شود.

2-خانواده ای که رفتارهای فرزند خود را شدیداً کنترل می کند و معیار هویت افراد را قدرت می داند، کودک به خاطر ایجاد هویت برای خود، لج بازی می نماید، تا بدینوسیله اعلام وجود و قدرت نمایی کند.

3- بعضی از خانواده ها بین فرزندان خود، خواسته یا ناخواسته تبعیض قایل می شوند. البته این مسئله در محیط های کاری و کلاس های آموزشی نیز دیده می شود، در نتیجه افرادی که زمینه مناسب دارند تحت تاثیر رفتار والدین، مدیران و یا معلمان اقدام به لج بازی می کنند.

ب) علل اجتماعی:

برخی مواقع دیده می شود که اجتماع موجب می شود تا فردی دست به لج بازی بزند، مثلا: 1- وجود حاکمان ناشایسته در راس حکومت یک جامعه

2- وجود مدیران ناکارآمد در پست های تصمیم گیری محیط های کاری

3- نامناسبی قوانین وضع شده با ارزش های حاکم بر جامعه و یا اعتقادات مذهبی مردم.

4- ملاحظه بی عدالتی ها در توزیع قدرت، ثروت و...

5- حق کشی ها و تبعیض هایی که در محل آموزش یا کار اعمال می شود.

ج) علل روانی و فردی:

1- بعضی از افراد استعداد ذاتی برای اظهار وجود و قدرت نمایی و جلب توجه از طریق لج بازی دارند.

2- تعارض های حل نشده در دوران مقعدی[5] عامل دیگری است که موجب لجبازی در بزرگسالی می شود.

3- دست یافتن به خواسته ها در هنگام بروز رفتار لج بازانه، علت دیگری است که موجب بروز و تقویت این رفتار می شود.

4- تقویت شدن این رفتار به وسیله تسلیم شدن والدین در مقابل این گونه رفتارها نیز عامل دیگری است که فرزندانی را که احساسات درک نشده و هیجانات فهمیده نشده از سوی والدین به سمت لج بازی سوق دهد.

روش مقابله با لج بازی:

- علت یابی: یکی از اساسی ترین روش ها، تلاش برای یافتن علت لج بازی، تسلیم نشدن در مقابل رفتارهای لج بازانه و دقت در عدم تقویت این قبیل رفتار در وجود کسی است، که گرفتار این اختلال می باشد.

- تقویت رفتار غیر لجبازانه: روش دیگر مقابله، تقویت رفتارهایی است که از کارکنان، شاگردان و یا فرزندان سر می زند و از آنها بوی لج بازی استشمام نمی شود.

- خودداری از بحث کردن: به محض احساس لج بازی با کنار کشیدن، مثلا به بهانه ای به اتاق دیگر رفتن هنگام بحث و یا تغییر دادن موضوع بحث.

- خودداری از چترهای حمایتی: یعنی احتراز از حمایت کودک به وسیله یکی از والدین، هنگامی که با دیگری لج بازی می کند. و یا خودداری از تایید رفتار کارمند و یا شاگردی که به طور غیر منطقی و با قصد به کرسی نشاندن حرف خود با همکارش و یا همکلاسی بحث می کند.

- پرهیز از قضاوت عجولانه: اگر در وجود خود چنین رفتاری را احساس می کنید بهتر است آستانه تحمل خود را نسبت به سخن دیگران افزایش بدید و خود را متعهد کنید که بدون سند و بر اساس شنیده ها و یا پندارهای شخصی خود دربارة موضوعی و یا کسی قضاوت و ارزشیابی نکنید.

- استفاده از تکنیک مذاکره: بعضی از افراد در تصور و ضمیر خود نسبت به عمل و رفتار خویش دلایلی دارند که آنان را وادار به انجام عملی می کند. لذا اگر رفتار کسی عمل لج بازی ملاحظه کردید، بهتر است درباره دلایل و یا مشکلاتش با او صحبت کنید.

- خودداری از امر و نهی و اخطار بیش از حد و تکراری:

بعضی وقت ها« بکن، نکن های مکرر.» موجب ایجاد لج بازی می شود.

-  پرهیز از حساسیت افراطی: حساسیت های بدون ذکر دلیل دربارة رفتار، پوشش، نوع آرایش و حتی پذیرش یا عدم پذیرش عقیده ای، باعث می شود تا شخص دست به لج بازی بزند. بنابراین سعی کنید نسبت به موضوع و یا مسئله خیلی متمرکز نشوید و اگر قصد ارشاد و راهنمایی دارید، با فاصله های زمانی آن را انجام دهید.



[1] - همان منبع ص 401

[2] - همان منبع ص 464

[3] - همان منبع ص 65

[4] - همان منبع ص 465

[5] - دوران مقعدی anal stage، دومین مرحله رشد روانی- جنسی، در نظریه روان کاوی است که به دنبال مرحلة دهانی آغاز می شود مسایل مربوط به ضبط و دفع مدفوع، منبع احساس کامروایی و تعارض در این مرحله محسوب می شود.

گفتار هفتم : اختلال ترس و راههای مقابله با آن :


تعریف و تبیین ترس:

ترس های مرضی نوعی وسواس است و علامت مشخصه آنها عبارت است از: ترس از یک اندیشه، یک شی یا یک موقعیت معین

 

ترس چیست؟

ترس یک نوع واکنش طبیعی خیال است. ترس بعد از سه تا هشت ماهگی، با دیدن غریبه ها شروع می شود و در 2 سالگی به مرور کاهش می یابد. ترس و اضطراب کاملاً با یکدیگر ارتباط دارند و غالباً شخصی که دچار اظطراب شود، می ترسد.

تفاوت ترس واضطراب:

تفاوت آنها این است که ترس، واکنشی است بیش و کم شناخته شده به محرک های تهدیدآمیز، ولی اضطراب واکنشی است که علل خاصی ندارد یعنی عامل ترس معلوم نیست.

نشانه‌های ترسویی.

1- کودک ناگهان با کوچکترین صدایی از جا پریده و هراسان می شود و یا پشت سر مادر پنهان می شود.

2- کودک ساکت و آرام است و به ندرت حرف می زند.

3- برای انجام کاری از خود ثبات و پیشقدمی نشان نمی دهد.

4- فرد ترسو هیچ گاه ریسک نمی کند و همواره به دیگران وابسته است.

5- تندی نفس، عرق کردن، حرکات تکراری بدن، سرگیجه، سردرد- رنگ پریدگی هم از علامت ترس هستند.

6- فرد ترسو عجول و در انجام رفتاری دچار هول و هراس می شود.

علل ترسو شدن:

1- چنانچه والدین کودک را ترسانده باشند و یا خودشان ترسو باشند، روی بچه اثر می گذارد. ممکن است این ترساندن با سخن گفتن یا تنبیه بدنی نباشد، بلکه با حالت چهره مادر باشد؛ زیرا حالت عاطفی مادر کودک تاثیر دارد.

2- اگر فرد در خانواده یا محل کار یا مدرسه بیش از حد تنبیه شده باشد ترسو خواهد شد.

3- از طرف مدرسه یا همبازی ها کودک تهدید شده باشد.

4- به اندازه کافی از محبت والدین سیراب نشد باشد.

5- حادثه غم انگیزی، مثل تصادف، مرگ نزدیکان، طلاق والدین را دیده باشد.

6- کار کردن با وسیله ای، بازی با حیوانی یا اسباب بازی، به کودک یاد داده نشده باشد.

7- محرومیت های اجتماعی، وضعیت های جدید و تغییر در محیط خانواده یا کار هم عاملی دیگری هستند.

8- تا اندازه ای هم غریزی و به صورت طبیعی در وجود افراد باید باشد.

راه های مقابله با ترس

1- به کودک توجه طبیعی ولی مهربانانه داشته باشید.

2- کارهایی که مورد علاقه شخص است به او محول کنید.

3- با کسی که دچار ترس شده صحبت شود و گفته شود که بسیاری از ترس های خیالی هستند.

4- کودک را به نوشتن مقاله، شعر و یا نقاشی درباره ترس هایش تشویق کنید.

5- بخاطر نترسیدن از چیزی مورد تشویق قرار بدهید.

6- با عوامل ترس مثل؛ حیوانات، اشیا، مکان ها، فرد ترسو را به تدریج مواجه کنید، گاهی به مدت کوتاه کودک را در منزل تنها بگذارید. ( ایمن سازی تنش کنید.) ولی بگویید چه وقت می روید و چه وقت بر می گردید و به قولتان عمل کنید. یا با کنترل خود بفرستید، تنهایی از مغازه چیزی بخرد.

عواقب ترس:

وقتی ترس به صورت مزمن در آید، تراوش آدرنالین، ضربان قلب و تنفس افزایش می یابد و موجب خستگی، افسردگی و کاهش فعالیت های مغزی، بی قراری و عصبانیت می شود. در چنین حالتی اشتهای فرد کاهش یافته و شخص گرفتار کم خوابی، کابوس، سردرد، ورم معده، زخم اثنی عشر، فشار خون و تنفس تنگی می شود. گاهی هم به علت ترس شدید فرد مرتکب خطا و گناه های جبران ناپذیر می شود.

ترس از نظر امام علی (ع)

حضرت علی (ع) می فرمایند: « ترس بدترین دشمن انسان است».

.

گفتار ششم : پرخاشگری و مقابله با پیامدهای آن :


پرخاشگری و مقابله با پیامدهای آن

تعریف : بعضی ، پرخاشگری را رفتاری می‌دانند که به دیگران آسیب می‌رساند، یا بصورت بالقوه می‌تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی ( زدن ، لگد زدن ، گاز گرفتن) ، یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) باشد. بر طبق یک تعریف دیگر، پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز می شود.

رابطه پرخاشگری با سن و جنس

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال‌های قبل از مدرسه، با افزایش سن افزایش می‌یابد. . پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. . پسرها بیش از دخترها پرخاش‌گری بدنی و لفظی دارند..

حملات جسمانی، نزاع ، پرخاشگری ، دروغ‌گویی، تخریب و جسارت در پسرها به مراتب بیش از دخترها دیده می‌شود. پسر هر قدر سنش بالاتر رود، تفاوت بیشتری در رفتار پرخاشگرانه در مقایسه با دختر نشان می‌دهد

.

علتهای مهم پرخاشگری

1ـ یادگیری از اجتماع : بعضی وقت‌ها اجتماع به طفل یاد می‌دهد چگونه پرخاشگری خودش را ظاهر سازد..

2ـ رفتارهای خانوادگی : والدین از زمانی که کودک به دنیا می‌آید، بیش از هر چیز به سلامت او اهمیت می‌دهند.

راههای مقابله با پرخاشگری

1ـ آموزش کنترل خشم به وسیله خانواده‌ها

2ـ نسبت به فرزندان خود عشق و علاقه نشان دهید

3ـ هیچ‌گاه حمایت‌های خود را از کودکان دریغ نکنید.

4ـ هیچ گاه در خانه پرخاشگری به خرج ندهید

5ـ به کودکان کمک کنید تا جلوی خشم و پرخاشگری بایستند.

6ـ با کودک خود دربارة خشم صحبت کنید

7ـ روش‌های ساده برون ریزی خشم را به کودک خود بیاموزید.

پیامدهای پرخاشگری

1ـ پرخاشگری موجب ناتوانی کنترل هیجانات می‌شود.

2ـ تنظیم سیستم عصبی ، ساعت خواب و خوراک انسان را به هم می‌ریزد.

3ـ موجب تنهایی و گریز دیگران از اطراف فرد می‌شود.

4ـ احساس خستگی ، کسالت، تپش غیر طبیعی ضربان قلب را به وجود می‌آورد.

5ـ باعث پیری زودرس و از دست دادن زیبایی چهره می‌شود.

6ـ عمر طبیعی انسان را کاهش می‌دهد.

7ـ آسیب دیدگی جسمی بر اثر کتک زدن دیگران را در پی خواهد داشت.

8ـ آشفتگی اعصاب و روان و آرامش خاطر را ایجاد کرده و در نتیجه میزان یادگیری و عملکر حافظه را کم می‌کند.

گفتار پنجم : افسردگی ، علل و علایم و راههای مقابله


افسردگی چیست؟ علل و علایم و راههای مقابله با آن:

 

اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به کار می‌رود

انواع بیماری افسردگی

1ـ افسردگی شیدایی و یا اختلال دو قطبی : در این نوع افسردگی افراد گاهی افسردگی خود را به خوشحالی شدید و کژکاری رفتاری، موسوم به مانی نشان می‌دهند.

2ـ افسردگی ادواری خویی : نوعی افسردگی دو قطبی خفیف؛ اما طولانی مدت‌تر از افسردگی دو قطبی است.

3ـ افسرده خوی یا روان رنجوری افسردگی : نوعی افسردگی جزیی است که آن را اختلال افسردگی خفیف نیز می‌نامند..

4ـ افسردگی پس زایمانی : یک نوع بیماری افسردگی است که در زایمان‌های اولف در حدود یک هفته تا شش ماه پس از زایمان، روی می‌دهد.

5ـ افسردگی یک قطبی : رایج‌ترین نوع افسردگی است و با غمگینی بسیار شدید ، احساس گناه، بی‌خوابی، فقدان تمرکز و .. مشخص می‌شود.

نشانه‌های افسردگی :

1ـ دل سردی و ناامیدی : کسانی که بیماری افسردگی دارند، دلسردی و نومیدی شدید وجود آنان را احاطه می‌کند.

2ـ مختل شدن فکر : بیماری افسردگی به راحتی از میان نمی‌رود و می‌تواند به طور جدی فکر و رفتار بیمار را مختل کند.

3ـ داشتن افکار خودکشی : افکار خودکشی جزء جدایی ناپذیر این بیماری است.

4ـ تحریف خود ، دیگران و دنیا و مختل شدن قضاوت ، که سبب رفتارهای نامعقول می‌شود، مثل؛ احساس پوچی ـ بی‌ارزشی ـ درماندگی ـ احساس گناه

5ـ عدم لذت بردن از فعالیت‌هایی که قبلاً شخص از انجام آنها لذت می‌برده است.

6ـ بی‌خوابی، فراموش‌کاری ، ناتوانی در تمرکز ، بی‌اشتهایی غیر عادی

7ـ آشفتگی خلقی : مثل احساس گناه شدید، تغییرات رفتاری، انزوا طلبی شدید، عصبانیت.

8ـ احساس مستمر غم و اضطراب و اشتغال ذهنی درباره مرگ یا خودکشی

9ـ ناتوانی در یادآوری مسایل و یا تصمیم‌گیری. هم چنین از دست دادن انرژی و احساس خستگی مفرط و مداوم.

10 ـ زودرنجی و شکننده بودن و زود از پا درآمدن.

11ـ افراد افسرده موفقیت‌های خود را به شانس نسبت می‌دهند و از آنها زیاد خوشحال نمی‌شوند.

12ـ میل جنسی این افراد کاهش می‌یابد و علاقه به حفظ بهداشت شخصی ندارند.

علت‌های افسردگی اشخاص :

1ـ رویدادهای سخت و ناخوشایند؛ مثل مرگ والدین ، دوران ناشادی کودکی ، جدا شدن والدین از هم، بحران خانوادگی و شکست‌های پی در پی اجتماعی

2ـ فعالیت نابهنجار در شیمی مغز یا نوسان در ترشح هورمون‌های بدن؛ مثل هورمون‌های غدد فوق کلیوی

3ـ وراثت (ژنتیک)

4ـ بهم خوردن ساعت زیستی بدن ( مکانیزم زمان‌بندی بدن در خوردن و خوابیدن)

5ـ خشم سرکوب شده

6ـ عوامل محیطی، مثل موقعیت‌های هیجان‌زا ، کمبود محبت پدر یا مادر، ناامنی شغلی

7ـ سوء مصرف مواد مخدر و یا استفاده از الکل

8ـ بیماری‌های عفونی که برخی مواقع با تهوع ، تب ، درد مفاصل ، زرد شدن پوست ، سرفه های شدید مکرر، سردرد و کبودی لب‌ها مشخص می‌شوند.

9ـ کمبود برخی ویتامین‌ها مثل ویتامین 6 B (pyridoxing) یا ویتامین 1B (thiamin)

10ـ مسمومیت بر اثر سرب، منگنز ، جیوه ماده‌ای که در ساخت انواع حشره‌کش‌ها به کار می‌رود و یا آلودگی‌های آب و هوا یا صوتی محیط

11ـ مصرف بعضی از داروها مثل رزپین ، متیل دوپا ، پروپرانولول ، فنوباربیتال.

12ـ تضاد فکری و بینشی در مسایل عقیدتی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی با والدین و یا دوستان و همکاران.

13ـ تغذیه ناکافی یا ناسالم

راه‌های مقابله با افسردگی :

1ـ دارو درمانی : به وسیله پزشک متخصص ( البته توصیه می‌شود شناخت درمانی را با دارو درمانی تلفیق کنید، چون نتیجه بهتری دارد.

2ـ روان درمانی : با کمک روان‌شناسی . با استفاده از ( تلقین مثبت، آموزش مهارت‌های اجتماعی، استفاده از ورزش و آرمیدگی ، گوش دادن به موسیقی آرام، دید و بازدید رفتن ، انجام کارهای دستی و ... )

3ـ ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی : این نوع درمان معمولاً برای بیماران افسردة شدید به وسیله پزشک به کار گرفته می‌شود.

4ـ خانواده درمانی : به این صورت که به اعضای خانواده آموزش داده می‌شود که چگونه با هم رابطه برقرار کنند و چگونه به نیازها و حقوق یکدیگر توجه نموده و یکدیگر را تقویت عاطفی کنند.

5ـ مذهب درمانی : یعنی تقویت ایمان و فعالیت مذهبی فرد و توجه دادن او به خدا و قرآن و ادعیه که بداند همه عوامل در اختیار ما نیست.

پیامدهای افسردگی :

افسردگی بر توانایی فرد در زمینه‌های مختلف از جمله، تفکر منطقی، احساس مثبت، ادراک درست، فهم مناسب امور زندگی اثرات مخربی دارد. افسردگی موجب می‌شود انسان احساس کند از توانایی هر کاری و یا تصمیم‌گیری و انتخاب عاجز است.

گفتار چهارم : کم‌رویی و مقایسه با آن


کمرویی و راه حل مقابله با آن

تعریف : کمرویی یعنی دستپاچه شدن در مقابل افراد و احساس ناراحتی‌کردن در حضور دیگران.

 

نشانه‌های کم‌رویی:

در رفتار افراد کم‌رو علایم زیر مشاهده می‌شود:

1ـ ناراحتی جسمی: معده درد ، تپش قلب، تعرق ، سرخ شدن هنگام برخورد با شخص غریبه یا انجام کاری در حضور دیگران

2ـ خودآگاهی : افکار خود تحقیرکننده، نگرانی درباره ارزیابی منفی دیگران از خود. خود کم بینی و به کارهای خود اعتماد نداشتن.

3ـ مهارت اجتماعی ضعیف : بازداری اجتماعی ، دست و پا چلفتی ، گریز از جمع

4ـ فرد کم رو با صدای آرام صحبت می‌کند و هنگام صحبت کردن عق کردن و تغییر چهره می‌دهد.

5ت بیشتر اوقات آرام و ساکت می‌نشیند و اگر با چیزی نظر مخالف داشته باشد جرأت اظهارنظر ندارد.

6ـ در مقابل مشکلات عقب‌نشینی می‌کند و تصمیم‌گیری برایش خیلی مشکل است.

7ـ دوستان کمی دارد و از تماس با مردم حتی‌الامکان اجتناب می‌کند و یا به تک دوست خود وابسته است.

8ـ برای اثبات عقیده‌اش ( حتی به حق) پافشاری نمی‌کند.

9ـ گوشه‌گیر است و بدین‌وسیله قصد جلب حمایت دیگران را دارد و بیشتر تنهایی را ترجیح می‌دهد.

10ـ احساس بی کفایتی کرده و پیشقدم برای کاری نمی‌شود.

11ـ گاهی از شدت خجالت، ناخن خود را می‌جود.

علت پیدایش اختلال کم‌رویی

1ـ وراثت

2ـ یادگیری از بزرگ‌ترها ، به خصوص والدین

3ـ انتقاد زیاد از کودک و کاهش جرأت ورزی او

4ـ کمال‌طلبی والدین، ممکن است از کودک توقع بیش از توان داشته باشند. در نتیجه او شکست بخورد و شکست‌های مکرر موجب احساس حقارت او شود.

5ـ ممکن است در داخل خانواده همواره بر انجام کارهای خوب، پیروزی و برتری تأکید شده‌باشد.

6ـ ممکن است فرد در کودکی از محبت والدین محروم شده‌باشد.

راه‌های عمومی مقابله با کم‌رویی

1ـ از پرداختن به این فکر که آیا دیگران من را تحسین یا تأیید خواهند کرد، دوری کنید و به جای آن فکرتان را به افرادی که با آنها ارتباط دارید متمرکز کنید و از خود بپرسید که برای کمک به احساس راحتی و آرامش آنها چه کاری می‌توانید انجام دهید.

2ـ سعی کنید حالت‌های اضطراب و تشویق و خود تردیدی را در وجود خود بشناسید و از آنها به عنوان نشانه‌هایی برای خود آرام‌سازی استفاده کنید.

3ـ دیگران را هم مثل خود پندارید : بسیاری از افراد حتی شخصیت‌های معروف سینما و تلویزیون، ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی احساس خجالت و ناراحتی نمایند.

4ـ یاد بگیرید که عمل‌گرا باشید، شما می‌توانید با اجرای نقش در موقعیت اجتماعی خاص، همانند بازیگری که نقش خود را بازی می‌کند، مهارت‌های اجتماعی جدیدی را بیاموزید و احساس اطمینان و اعتماد بیشتری کسب نمایید.

5ـ از موقعیت‌های کوچک و راحت شروع کرده و به تدریج خود را در شرایط دشوارتری قرار دهید.  

6ـ از ملاقات با افراد جدید هراس نداشته باشید.

راههای مقابله با کم‌رویی از طریق گفتگو

اول داشتن انتظارات واقع بینانه مهم است.

راه‌حل دوم برای بهبود بخشیدن مهارت‌های مکالمه‌ای خود، آشنایی با ویژگی‌های مکالمه مطلوب است

ـ راه حل سوم برای افرادی که در انجام گفت و گو مشکل دارند، تمرین حرف زدن با دیگران است.

راههای تمرین مهارت حرف زدن:

زیر راه‌هایی در مورد تمرین مهارت‌های حرف‌زدن ارایه می‌شود.

1ـ استفاده از تلفن

2ـ سلام گفتن

3ـ سوال کردن

4ـ در میان گذاشتن تجارب مشترک

5ـ مبادله اطلاعات

نتیجه‌گیری

بطور خلاصه برای مقابله با کم رویی اقدامات زیر را انجام دهید :

1ـ فرد کم‌رو را مورد توجه قرار دهید و با او در زمینه رفتارش گفت‌و گو کنید.

2ـ همواره رفتار مثبت فرد را تشویق کنید و کمک نمایید تا توانایی‌هایش را کشف کند.

3ـ اگر داوطلب انجام کاری شد بلافاصله بپذیرد و مسئولیت را به او واگذار کنید.

4ـ با فرد کم‌رو در امور مختلف مشورت کنید و سعی کنید هم مشارکت خواه باشد و هم مشارکت‌جو.

5ـ در جمع خانواده بخواهید با صدای بلند داستان بخواند، شعر بخواند و یا صحبت کند.

6ـ اگر در کار شکست خورد به هیچ وجه بلافاصله توبیخ و سرزنش نکنید، بلکه پس از گذشت مدتی برای موفقیت آتی، راهنمایی‌اش نمایید.

تعریف افسردگی : (Depressive) افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته می‌شود.

گفتار سوم : تنهایی و مقابله با آن


تنهایی چیست؟

1ـ تنهایی تجربه‌ای است که بیشتر ما با آن آشنا هستیم و برای بسیاری از افراد تجربه‌ای دردناک است.

پژوهشگران دو نوع تنهایی را مشخص کرده‌اند : تنهایی اجتماعی و تنهایی عاطفی. . تنهایی تجربه‌ای ذهنی است، چرا که متأثر از ارزیابی‌هایی است که وقتی انتظارات ما از روابط اجتماعی‌مان برآورده نمی‌شود

احساس‌های بازر تنهایی

1ـ تمرکز توأم با تعارض و کشمکش بر خویشتن : با احساس اعتماد به نفس کم ، اضطراب ، گناه و بیگانگی مشخص می‌شود. در این هنگام خود را مقصر می‌دانند.

2ـ تمرکزی توأم با بی‌تفاوتی بر خویشتن : با احساس افسردگی ، بی‌حوصلگی و تشویش مشخص می‌شود و فرد سعی می‌کند خود را به طور ارادی از معرکه دور سازد.

3ـ تمرکزی توأم با تعارض و کشمکش بر دیگران : با احساس خشم، طرد شدگی و سوءتفاهم مشخص می‌شود. در این حالت دیگران را در بروز این رفتار مقصر می‌داند.

4ـ تمرکزی توأم با بی‌تفاوتی بر دیگران : با احساسات انزوا و بیگانگی اجتماعی مشخص می شود و فرد سعی می‌کند به طور ارادی نسبت به دیگران و حالت به وجود آمده بی‌اعتنایی کند. تنهایی تجربه‌ای ذهنی است، چرا که متأثر از ارزیابی‌هایی است که وقتی انتظارات ما از روابط اجتماعی‌مان برآورده نمی‌شود

تنهایی بر اساس دو عامل طبقه‌بندی می‌شود:

تنهایی بر اساس دو عامل طبقه‌بندی شده‌است. اول، سوال می‌کنیم که آیا تنهایی ما به دلیل اعمال و رفتارهایمان است ( علت شخصی) یا این که ناشی از شرایط زندگی است؟ (علت بیرونی). دوم بررسی می‌کنیم که آیا می‌توانیم برای تغییر علت تنهایی خویش کاری انجام دهیم یا نه.

وقتی از تنها بودن ناراضی هستید باید به سه موضوع توجه کنید:

اول، بهتر است یک نگاه جدی به مهارت‌های مقابله‌ای خودتان بیاندازید. دوم، سعی کنید بر کم‌رویی خود غلبه کنید و با دیگران تماس برقرار کنید. سوم ، قدرت تحمل خودتان را در مقابل تنهایی بالا ببرید.

ویژگی‌های افراد تنها

1ـ افراد تنها اغلب در مهارت‌های اجتماعی نقص دارند.

2ـ افراد تنها اغلب در مهارت ارتباطی هم ضعیف هستند.

3ـ افراد تنها به روابط بین فردی اعتماد زیادی ندارند.

 افراد تنها به روش‌های زیر به خودشان صدمه می‌زنند:

1ـ آنها به افکار منفی و خود تردیدی‌ها اجازه می‌دهند تا حواسشان را از پاسخ‌دهی به تعاملات اجتماعی منحرف سازد.

2ـ از خودگویی‌های مثبت استفاده موثر و مفید نمی‌کنند.

3ـ رفتارهای غیرکلامی‌شان بین آنها و دیگران فاصله می‌اندازد.

4ـ درباره نقاط ضعف خود اغراق می‌کنند و به نقاط قوت خود کم بها می‌دهند.

5ـ به عوامل بیرونی اجازه می‌دهند تا زندگی آنها را تحت تأثیر قرار بدهد.

6ـ به علت این که از مهارت‌های اجتماعی مناسب استفاده نمی‌کنند، در تعاملات اجتماعی مضطرب، دست و پا چلفتی و بازداری شده به نظر می‌رسند.

مقایسه افراد تنها با افراد اجتماعی

افرادی که از داشتن ابتکار عمل در تعاملات اجتماعی اجتناب می‌کنند ( اجتناب کننده ها) از نظر ادراکات ، خودگویی‌ها ، اعمال و کنترل درونی ، با افرادی که حاضرند خود را به راحتی به خطر بیاندازند ( مبتکران) فرق دارند

آنها میل دارند تعاملات اجتماعی را تنش‌زا تفسیر کنند و به آینده امیدوارانه نگاه نمی‌کنند. آنها ذهنشان را مشغول افکار منفی نمی‌کنند و اجازه نمی‌دهند مسایل، آنها را مغلوب کند.. آنها فکر می‌کنند دیگران خوشایندتر از آنها هستند و خودشان را به خاطر داشتن تعاملات اجتماعی ناموفق، سرزنش می‌کنند.  آنها دنبال چالش‌های جدیدی هستند و در ضمن قوت و ضعف‌های خود را می‌پذیرند.

راهکارهایی برای گریز از تنهایی

1ـ توجه کردن به گفته‌های فرد مقابل.

2ـ ترغیب و تشویق فرد مقابل به ابراز عقاید خود.

3ـ مکث کردن در پایان صحبت خود و ایجاد تعادل بین ابزار علاقه به صحبت‌های فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود.

4ـ داشتن ظاهری آراسته.

5ـ برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی

6ـ برقراری ارتباط بی‌واسطه

7ـ استفاده از زبان بی‌واسطه‌: یک شیوه ارتباط شخصی و مستقیم با دیگران است.

ملزومات پاسخ‌دهی

1ـ انگیزش : به جای این که فقط نظرهای خود را بیان کنید باید مایل به شنیدن صحبت‌های دیگران نیز باشید.

2ـ توجه : به دقت به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. ببینید فرد مقابل میل دارد به کدام موضوع‌ها و مسایل و احساسات او واکنش نشان داده شود؟

3ـ همدلی : شخص دیگر چه احساسی دارد؟ اگر مطمئن نیستید باید سوال کنید.

4ـ مهارت : باید آنقدر مهارت‌های اجتماعی را تمرین کنید تا بتوانید به شیوه مناسبی واکنش نشان دهید.

5ـ ابتکار عمل : برای پاسخ دهد بودن باید در تعاملات اجتماعی خود ابتکار عمل داشته باشید

گفتاردوم: غم و مقابله با آن


غم ومقابله باآن:

کلمه غم، متضاد کلمه شاد، و غمگینی ضد شادی است. غم همانند بقیة هیجانات انسان یک امر طبیعی است. غمگینی حالتی است که به خاطر وجود هیجان غم، در جسم به عنوان معلول آن ظاهر می‌شود. در فرهنگ عامه، غم را مترادف با غصه و اندوه به کار می‌برند

تفاوت غمگینی با افسردگی

غمگینی یک حالت رفتاری موقتی و طبیعی است که بنا به عللی بر وجود شخص عارض می‌شود و او را برای چند دقیقه یا ساعتی به عالم خود « درون» فرو می‌برد.

افسردگی، خلق و خوی فرد را آشفته می‌سازد و بدبینی و بی‌انگیزگی و ناامیدی نسبت به زندگی آینده را به ارمغان می‌آورد و یکی از علت‌های مهم آن افزایش و کاهش مواد شیمیایی خاصی به نام « توروترانستیر» در سیستم اعصاب و به خصوص در مغز است. این حالت دوم و بقایش در وجود فرد، بسیار طولانی‌ مدت‌تر از غمگینی است.

علت‌های غمگینی

1ـ جدا شدن فرزند از والدین و یا دو دوست از همدیگر

2ـ ناآشنایی به مسیر، آداب و رسوم ، زبان و نوع رفتار مردم جایی که قصد مسافرت به آنجا را داریم.

3ـ عصبانیت و یا ناراحتی والدین با فرزندان و یا همسران با یکدیگر و یا دو دوست

4ـ کاهش درآمد شخص و یا کمبود امنیت شغلی

5ـ مردودی و یا تجدیدی در امتحانات تحصیلی

6ـ نسبت به خواسته‌ای پاسخ مناسب یا مثبت نگرفتن از کسی که انتظار داشتیم.

7ـ مرگ دوستی، عزیزی و یا ملاحظه حیوانی که به علتی در کنار راه شما مرده‌است.

8ـ دیدن مردمی که از فقر ، در رنج و مصیبت هستند، لباس مناسبی به تن ندارند، خوراک لازم را نمی‌توانند تهیه کنند و ...

.

راه‌های مقابله با غمگینی

1ـ توسل به اندیشه عقلانی به جای احساسی

2ـ واقع نگری و پرهیز از افراط در بروز عواطف

3ـ توجه به ریشه‌ها و علت‌های غمگینی و یافتن راه حل مناسب برای آنها

4ـ تغییر تصورات و تفکرات ذهنی خود از موضوعی به موضوع دیگر

5ـ مشغول شدن به مطالعه قرآن و سایر مطالب مورد علاقه خود

6ـ پرهیز از نگاه به گذشته و افسوس خوردن به آن و یا نگاه به آیندة خیلی دور و نامعلوم. به عبارتی زندگی کردن در « حال» ولی با امید آینده.

7ـ پذیرفتن بعضی از ضعف‌های خود و کنار آمدن با آنها بر اساس توکل به خداوند ، با این نگرش که هر کس دیگری ممکن است دارای چنین مشکلی باشد که شما هستید.

 عواقب غمگینی

غمگینی می‌تواند زمینه‌ای مساعد برای رشد افکار وسواسی و اضطراب و افسردگی باشد. می‌تواند منجر به عواقب زیر باشد:

الف ـ ضعف اعتماد به نفس و خودباوری

ب ـ بروز بیماری‌های مختلف جسمی و روحی

پ ـ بروز اختلاف با اعضای خانواده و یا دوستان و همکاران

ت ـ تحمیل هزینه‌های سنگین به علت از دست دادن کنترل رفتار و بروز ناسازگاری‌ با مردم که ممکن است در پی آن نزاع و کتک کاری و اهانت وجود داشته باشد.

گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنش‌های درونی و بیرونی


مهارت‌های زندگی در جامعه کنونی ما ایرانیان :

« توانایی‌هایی برای انجام رفتارهای مثبت و ارزشی است تا فرد بتواند استعدادهای خدادادی خویش را متبلور سازد

انواع مهارت در زندگی سالم

انواع مهارت‌ها

الف ـ مهارت‌های روانی : کنار آمدن با خود و نیروهای درون ( بدانیم که هستیم؟ چه ارزش‌هایی داریم ؟ چه می‌خواهیم و چگونه باید زندگی کنیم ؟

ب ـ مهارت‌های اجتماعی : کنار آمدن با دیگران و بهره‌وری از نیروهای اجتماعی ( راه‌های برقراری ارتباط با دیگران ، سود جستن از ساختارهایی مانند وحدت، همدلی و همنشینی، هم آموزی و همزیستی برای پیشبرد اهداف متعالی اجتماعی)

ج ـ مهارت‌های اقتصادی : کشف و بهره‌وری از استعدادها و تمایلات فردی برای انجام فعالیت‌های شغلی در جهت کسب و تأمین منافع اقتصادی.

گفتار اول ـ خودشناسی و مقابله با تنش‌های درونی و بیرونی

خودشناسی و مقابله یا تنشهای درونی و بیرونی

انسان‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند، مانند، فرا حیوانی بودن برخی از ویژگی‌ها ؛ مثل قدرت انتزاج و استنتاج، جاودانگی طلبی یا غیر اکتسابی بودن بعضی از خصوصیات انسانی؛ مانند زیبایی دوستی، کنجکاوی ، نیاز به غذا و زوال ناپذیری. برخی از ویژگی‌ها ؛ مانند نیاز به خوردن ، استراحت ، کمال جویی و ... که نمونه‌هایی از ویژگی‌های مشترک ذاتی بین انسان‌هاست. کافیست که کمی دقت کنیم و در وجود خودمان به درستی آنها را بشناسیم؛ زیرا اگر آنها را بشناسیم یعنی « خود را شناختیم، خدای خود را بهتر می‌شناسیم. خودشناسی به اندازه خداشناسی سهل است و اگر خودمان را آن طور که هستیم نشناسیم، زندگی‌مان در تضاد و کشاکش بیهوده سپری خواهد شد و یافته‌هایمان از خودمان ، نه بر اساس واقعیت وجودمان بلکه بر اساس ایده‌آل‌ها و تلقینات خواهد بود.

اغلب مردم در یکی از دو مسیر زیر، از واقعیت خود منحرف شده‌اند که در هر دو حالت نتیجه و پایان کار ، چیزی جز شکست و از خود بیگانگی نخواهد بود.

دسته اول، کسانی هستند که تحت تأثیر تلقینات و خوب و بدهای مستقیم و غیر مستقیم که در سال‌های نخستین زندگی، خانواده یا جامعه بر آنها تحمیل کرده‌است، شخصیتی ایده‌آل برای خود آفریده‌اند.

دسته دوم، کسانی هستند که نمی‌دانند بهترین توانایی‌شان چیست؟ در وجود خود چه استعدادها و قابلیت‌ها و چه ظرفیت‌هایی دارند؟ بر حسب تصادف و یا بیشتر تحت تأثیر امکانات و تبلیغات ظاهری محیط، به سویی کشانده می‌شوند و به طور تصادفی طرحی برای زندگی خویش ترسیم می‌نمایند. به طور یقین این طرح، مناسب شخصیت و وجود واقعی آنان نخواهد بود و گاه و بی‌گاه احساس خواهند کرد که چیزی در زندگیشان ناقص است و آن طور که دوست دارند از شوق و شور زیستن برخوردار نیستند، با محیط کارشان، بارندگی‌شان، با همه چیز و همه‌کس بیگانه‌اند و در مجموع در پایان عمر به رغم موفقیت‌های ظاهری در زمینه‌های مختلف، احساس می‌کنند که خوش نیستند، از زندگی لذت نبرده‌اند و مثل این که تمام این سال‌ها را زندگی نکرده‌اند.

برای سالم زیستن و مقابله با احساس بیهودگی و پوچی، چه باید کرد ؟

بایدخودراشناخت وبه این واقعیت پایبندبودکه هرشخصی توانایی هاواستعدادهای خاصی دارد که اگر درمسیر صحیح خویش پرورش یابد وبکارگرفته شوند؛می توانندبه سهم  خودباعث پیشرفت واعتلای خودش ودیگران شوند. مهم‌ترین وظیفة ما در زندگی، کشف خود واقعی و سپس شکوفا ساختن آن است.

مهارتهای مقابله‌ای در مهارتهای اساسی زندگی سالم

مهارتهای مقابله‌ای در مهارتهای اساسی زندگی سالم

انواع مقابله :

راهبرد متمرکز بر مشکل: می‌تواند درونی و بیرونی باشد. هدف راهبردهای مقابله‌ای معطوف به بیرون، اقدام برای تغییر موقعیت یا رفتارهای دیگران است. راهبردهای مقابله‌ای معطوف به درون: شامل تلاش‌هایی می‌شود که برای بررسی مجدد نگرش‌ها و نیازهای خود و به دست آوردن مهارت‌ها و پاسخ‌های تازه برای مسئله می‌باشد.

مقابله متمرکز بر هیجان:متوجه به مهار ناراحتی‌های هیجانی بوده و شامل؛ تمرین جسمانی، مراقبت و کنترل و بیان احساسات و جست و جوی حمایت است.

. هدف مقابله‌های متمرکز بر هیجان، آرام ساختن خود است که به دلیل روی آوردن استرس به هم خورده است.

روشهای مقابله‌ای مناسب در زندگی سالم

روش‌های مقابله‌ای مناسب

1ـ روش فعال بر مبنای شناخت مسئله : این قبیل افراد مشکلات را آسان می‌گیرند و اضطراب کمتری دارند. به همین دلیل نتیجه بهتری می‌گیرند. این افراد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، احساسات خود را به راحتی بیان می‌کنند، از دیگران کمک می‌خواهند، از ناملایمات درس می‌گیرند، شوخ‌طبعی را پیشه می‌کنند و با حفظ ایمان و اعتماد به نفس احساسات خود را کنترل می‌کنند و از تجربة تنش‌زا به عنوان فرصتی جهت رشد شخصی خود استفاده می‌کنند.

2ـ روش خویشتن دارانه : این افراد از اعتماد به نفس خوبی برخوردار بوده و سعی می‌کنند همواره بر احساسات و هیجان خود مسلط باشند، عجله‌ای برای مقابله ندارند و خیلی زود هم ، هنگام بروز مسئله روحیة خود را نمی‌بازند. هر اقدامی را در زمان مقتضی و مناسب انجام می‌دهند و برای رفع مشکل برنامه‌ریزی می‌کنند. حواس خود را متمرکز بر مشکل یا هیجان نمی‌کنند و به قضایا به شکل طبیعی نگاه می‌کنند.

3ـ روش حمایت جویانه : این افراد در هنگام مواجهه با مشکل به راحتی از دیگران کمک می‌خواهند. با کسانی که تجربه مشابهی داشته‌اند، مشورت می‌نمایند. این افراد سعی می‌کنند از حمایت عاطفی، مالی و فکری دوستان و اقوام استفاده کنند.

روشهای مقابله‌ای نامناسب در زندگی سالم

1ـ روش انفعالی و احساسی : برخی از افراد هنگام بروز استرس، مسایل را خیلی سخت می‌گیرند و از تنش جسمی و روحی بیشتری رنج می‌برند. این قبیل افراد از حمایت‌های مالی، تحصیلی و خانوادگی کمتری معمولاً برخوردارند. خود را زیاد سرزنش می‌کنند و به جای اندیشیدن به راه‌حل‌یابی مسئله، وقت خود را با افسوس می‌گذرانند، در نتیجه ناراحتی عاطفی بیشتری متحمل می‌شوند.

2ـ روش عقب نشینانه : این افراد جرأت مقابله با مسئله‌ای را ندارند، وجود مشکل را انکار می‌کنند. از عزت نفس پایین برخوردار بوده و به جای امیدواری به یأس و نا امیدی روی می‌آورند. در نتیجه برای حل مشکل اقدامی نمی‌کنند.

3ـ روش تخریبی: این قبیل افراد هنگام مواجهه با مشکل، بدبینی را پیشه خود ساخته و نسبت به همه‌کس و همه چیز بدبین می‌شوند، در نتیجه به الکل، اعتیاد، یا داروهای مختلف روی می‌آورند و یا به سمت دوستانی می‌روند که همانند خودشان بوده و به همراه آنها دست به دزدی و اعمال دیگر منفی می‌زنند، تا بدین‌وسیله مشکلات خود را به فراموشی بسپارند و یا این که خود را قربانی مشکل و تسلیم بحران می‌نمایند.

مهارت‌های اساسی زندگی چیست؟

مهارت‌های زندگی عبارتند از : توانایی رفتار سازگار و مثبت که افراد را توانمند می‌سازد تا به طور موثر با نیازها و چالش‌های زندگی روزمره برخورد نمایند